محله ی امامزاده جعفر یزد : بنیاد ، تحول ، بافت و کارکرد (2)

محله ی امامزاده جعفر یزد : بنیاد ، تحول ، بافت و کارکرد (2)
چنانچه ما در حوالی سال 1347 از تعدادی از معمٌرین محله های مصلی ، میدان شاه و... که برخی در آن زمان بیش از هفتاد با حتی بیش از هشتاد سال داشتند پرس و جو کردیم امامزاده آنچنان قرب و منزلتی نزد مردم یزد اواخر سلطنت قاجاریان نداشته است ، هیچ بزرگی نخواسته است که در محوطه ی اطراف آن یا حتی در کنار مرقد امامزاده دفن شود ، هیچ جنازه ای را قبل از دفن به امامزاده برای به امانت نهادن و دور ضریح چرخاندن و... نمی آورده اند ، چنانکه در خاطرات یکی از نواب ها هم می خوانیم که جنازه همسر حاکم وقت را در سال 1286 شمسی برای به امانت نهادن به حظیره برده اند و در مصلی صفدرخان بر آن نماز گزارده اند . یکی از معمر ترین روضه خوانهای امامزاده تعریف می کرد که در دهه نخست سلطنت رضاخان ممکن بود ، جدا از صاحب عزاها که مرده شان را برای دفن در قبرستان می آوردند ، یا جمعه ها به فاتحه خوانی اهل قبور خودشان می آمدند حتی هفت نفر برای زیارت شخص امامزاده نیایند .
در آن سالها رغبتی برای خانه سازی در محلی که هم اکنون محله امامزاده جعفر خوانده می شود وجود نداشته است و شاید برای مردم آن عصر غیر قابل باور بوده است که روزی این قبرستان بسیار وسیع تبدیل به یک محله مسکونی شود . از دلایل عدم مرغوبیت محل امامزاده با وجود مزیتی که در همجواری با آن قائلند ( و البته آن روزها امامزاده جعفر را به هیچ وجه یک امامزاده واجب التعظیم نمی دانسته اند ) علاوه بر قبرستان بودن و « خاک مرده » ی نامرغوب برای بنٌائی و... عدم امنیٌت محل می دانسته اند : قبرستان در شرق فقط دوخانه ( از خانه کارگزاران مشیر الممالک ) با خانه ی شخص میرزا فتح الله خان مشیر الممالک و باجگیری های ضمنی وی از هرکس و هرجا و در هر زمان فاصله داشته است و در غرب همجواری با عمٌال شرور و باجگیر وی که غالبا" و بنا به یک عرف قدیمی ؟ محل نبرد های داخلی را به قبرستان امامزاده می کشانیده اند .
گفته می شد لوطیان شرور و زورگیر یزد چون پلنک ، جعفرشرٌ ، حسن خر ، و... اکثرا" در محلی بین میدان شاه - امامزاده جعفر - چهار منار و باغ صندل به مرکزیت بید آباد و تخت استاد سکونت داشته اند و حتی برخی محله تخت استاد را « تخت استاد محمد گلکار ( بنا ) » شرور مشهور حوالی سال 1290 شمسی شهر یزد دانسته اند که بعدا" در این محل برخی از شیرها و شیداها و اسدک ها و فرخان ها و...نیز سکونت کرده روزها از سایر محلات لوطی های قداره کشی چون حسن برجبان و... اضافه می شده اند ( که البته رهبریشان هم با شخصی بنام اکبر پسر محمد علی بوده است ؟) .
به این ترتیب لوطیان شرور و قداره کش یزدی قبرستان امامزاده را محل همیشگی نبردهای شهری خود ساخته بوده اند و طبیعی است که با این تفاصیل هیچ کس رغبت خانه سازی در آنجا نمی کرده است . مشهورترین نبردها داخلی شهر یزد که در آن محوطه صورت گرفته اند :
در سال 1272 شمسی ( 1311 ق ) محلٌ نبرد
در سال 1287 شمسی ( 1326 ق ) سنگر برخی از فتنه گران
در سال 1290 شمسی  ( 1329 ق ) سنگر اولیه استاد محمد بنا 
که در هریک از این نبردها تعداد زیادی از مردم یزد کشته شده اند . *
 
گسترش شهر به سوی امامزاده جعفر (ع)
مکرر دیده ام که معماران ، شهرسازان ، مورخان و حتی باستانشناسان که خبره ی بازشناسی بافت های قدیمی شهری و روستائی هستند همیشه شهر یزد را یک « شهر مجتمع » ، و ترجیحا" داخل حصار دانسته اند ؛ حال آنکه ظاهرا" شهر یزد پس از حکومت نادرشاه افشار ، و به خصوص از جوانب غرب و جنوب به تدریج از حصار بیرون آمده و با سرعت افزایش جمعیت ( که در زمان زندیان پر جمعیت ترین شهر و بنابر این بزرگترین شهر ایران شده است ) تا اواخر سلطنت فتحعلیشاه قاجار که جنبش بابیگری صدمات جبران ناپذیری بر این شهر وارد ساخته است ؛ به تدریج روستاهای اطراف خود را بلعیده است .
گسترش شهر یزد در دوران زندیان و نیمه اوٌل سلطنت قاجاریان ، صرفنظر از محله های تاجر - اعیان نشین سهل ابن علی - خان و ملا اسماعیل در جنوب و محله صنعتی ( نساجی ) شیخداد در غرب ، بر حسب ارزش و مرغوبیت زمین ، موقعیت تجاری ، که می توانسته است شامل قبرستان امامزاده جعفر هم بشود ، و به خصوص امنیت و دفاع در مقابل تهاجمات بوده است که این امامزاده - قبرستان - میدان نبرد فاقد امکانات دفاعی در مقابل تهاجمات مکرر تیره های غارتگر به شهر یزد ( که فقط بزرگترینشان در برخی از تاریخ ها مذکور افتاده است ) بوده است . ظاهرا" غارتگران محله های یزد بیشتر از سوی جنوب و با عنوان کلی « فارسی » ( آمده از ایالت فارس ) به آن شهر حمله می برده اند :
- بختیاری های ناحیه فراغه که سارقی مشهور در راس آنان به نام خسروخان به همدستی ایلیاتی های قبلا" ساکن در یزد مشهور به « شیرازی » ها ( احتمالا" بابی ) ،یا همراهی گروهی از ایشان که قبلا" در تفت ساکن شده بوده اند ، لابد بدون آنکه حتی مفهوم مشروطه را هم درک کنند مشروطه خواهی را در غارت یزد بهانه قرار داده حتی از سرقت عداوتمندانه سنگ قبر بزرگان و حمل آن به تفت ؟! شهره بوده اند .
- قشقائی های ناحیه اقلید - آباده ، و از آنجمله تیره محزونها که بعدا" ضیغم الدوله قشقائی از  ایشان حاکم یزد شده است ، دهان منتقد حقخواه میرزا محمد فرخی یزدی را دوخته است ، و به پاس آن و سایر قساوت های خود مبلغی بسیار کلان از بیت المال یزد را از مشیر الممالک دریافت و شهر را ترک کرده است .
- عرب های شیبانی ، به ویژه عمله ها ، کوپانی ها ، و سایر عشایر بواتات - سوریان و اطراف آن
- بویر احمدی ها از سمت آباده و اقلید و ابرقو تا به یزد
- بهارلوهای ترک زبان که از شمال داراب و فسا به نواحی یزد وارد می شده اند .
امٌا بیشتر حملات به یزد و غارت این شهر از سوی عرب های شیبانی و به خصوص بختیاری ها و قشقائی های متمرکز در ابرقو و حوالی آن مینماید که با معدودی ابرقوئی و معدودی دیگر از خودشان که قبلا" در تفت یزد ساکن شده بوده اند هماهنگ و همراه شده از سمت جنوب ، یعنی راه سردوراه به کوچه های پشت باغ و هاشمخان و راه کوچه بیوک به کوچه مصلی و مستقیما" قبرستان امامزاده تا میدان شاه ، گاه به بهانه مشروطه خواهی ... ، به یزد حمله کرده خانه های بی دفاع مردم را غارت می کرده اند .
 




:: برچسب‌ها: محله امامزاده جعفر یزد ، گسترش ، بافت شهری یزد ، نقش دروازه دفاعی ، کارکرد تجاری ,
|
امتیاز مطلب : 5
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
نویسنده : علیرضا آیت اللهی Ali-reza Ayatollahi
تاریخ : دو شنبه 30 دی 1392
مطالب مرتبط با این پست
می توانید دیدگاه خود را بنویسید


نام
آدرس ایمیل
وب سایت/بلاگ
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

آپلود عکس دلخواه: